سفارش تبلیغ
صبا ویژن


ارسال شده توسط سپیده در 86/5/21:: 6:1 عصر

مادر خسته از خرید بر گشت و به زحمت زنبیل سنگین را داخل خانه آورد . پسر بزرگش منتظر بود ،جلو دوید و گفت : مامان ، مامان ! وقتی من در حیاط بازی  می کردم و بابا داشت با تلفن صحبت می کرد ، تامی با ماژیک روی دیوار اتاقی که شما تازه رنگش کرده اید ، نقاشی کرد !

مادر عصبانی به اتاق تامی کوچولو رفت .

تامی از ترس زیر تخت قایم شده بود، مادر فریاد زد : تو پسر خیلی بدی هستی و تمام ماژیک هایش را در سطل آشغال ریخت.

تامی از غصه گریه کرد .

ده دقیقه بعد وقتی مادر وارد اتاق پذیرایی شد ، قلبش گرفت .

تامی روی دیوار با ماژیک قرمز یک قلب بزرگ کشیده بود و داخلش نوشته بود : مادر دوستت دارم!ا

 در حالی که اشک می ریخت به آشپزخانه بر گشت و یک قاب خالی آورد وآن را دور قلب آویزان کرد .

تابلوی قلب قرمز هنوز هم در اتاق پذیرایی بر دیوار است !

                                                                                    به نقل از کتاب :نشان لیا قت عشق


کلمات کلیدی : حقیقت