سلام من عاشق مشيري و سهرابم،
اين شعر را از سهراب تقديم مي کنم به احساس قشنگ تو
روزي خواهم امد و پيامي خواهم اورد
در رگها نور خواهم ريخت و صدا در خواهم داد
اي سبدهاتان پر خواب سيب اوردم
سيب سرخ خورشيد خواهم امد
گل ياسي به گدا خواهم داد
زن زيباي جذامي را گوشواري دگر خواهم بخشيد
کور را خواهم گفت :چه تماشا دارد باغ
دوره گردي خواهم شد کوچه ها را خواهم گشت
جار خواهم زد
اي شبنم شبنم شبنم
رهگذاري خواهد گفت راستي را شب تاريکي است
کهکشاني خواهم دادش
روي پل دخترکي بي پا دب اکبر را بر گردن او خواهم اويخت.
هر چه دشنام از لبها خواهم بر چيد
هر چه ديوار از جا خواهم بر کند
رهزنان را خواهم گفت کارواني امد بارش لبخند
ابر را پاره خواهم کرد
من گره خواهم زد چشمان را با خورشيد
دلها را با عشق سايه ها را با اب شاخه ها را با باد
و به هم خواهم پيوست خواب کودک را با زمزمه ي زنجره ها
بادبادکها به هوا خواهم برد گلدانها اب خواهم داد
خواهم امد پيش اسبان گاوان علف سبز نوازش خواهم ريخت
مادياني تشنه سطل شبنم را خواهم اورد
خر فرتوتي در راه من مگسهايش را خواهم زد
خواهم امد سر هر ديواري ميخکي خواهم کاشت
پاي هر پنجره اي شعري خواهم خواند
هر کلاغي را کاچي خواهم داد
مار را خواهم گفت چه شکوهي دارد غوک
اشتي خواهم داد اشنا خواهم کرد راه خواهم رفت
نور خواهم خورد دوست خواهم داشت
ياد سهراب سپهري گرامي باد